زبانه ی سوزان ِ شعله های اشتیاق ،
حرارتِ تبِ تو
به تلافیِ
تمام تنهایی سرد من...
***
تو:
تنها تو...
و تنِ برهنه ی من:
زخمیِ تازیانه های روزگار!
تشنه ی التیام...
***
تصویرِ تو در "زلالی برهنگی" ام:
پیشانی پرچین و
چشم های پشیمان عشق زده...
آتشی تابناک،
که بی رحمانه
خاموش می شود!!!
لونا- دوشنبه 18 مهر 90
۱ نظر:
با چشمانت سخن می گویی دوست مهربان. خوشحالم که می نگاری.
ارسال یک نظر