آخر خط
همیشه زلزله نیست؛
هنگام که خرابه ها
به سر آوار شوند!
انکار ِ تو را
آن چنان ملالی نیست؛
_که می بینم_
گونه ها دیگر
از آماس ِسیلی کبود شده اند!
دیدگانم که گرد شده؛
از گرداب اندیشه هاست...
عجیب درگیر ِ گره
به "نقش ایوان" اند!
...
_حالا_
هر چه من بگویم:
"«کلنگی» را باید کوبید"!
یکشنبه 25/12/87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر