شاخه هاي خشكيده
شلاق
از شكستن
ميخورند
ريشه هاي خراب اما
پوسيده
زير خاك
پنهان شده اند!
بي ذره اي خيال
_بي خاطري پريش_
آسوده خفته اند
به مجازات
وخون بهاي شاخه های شکسته شان
هيچ!
خراش هم بر نميدارند
...
شلاق
از شكستن
ميخورند
ريشه هاي خراب اما
پوسيده
زير خاك
پنهان شده اند!
بي ذره اي خيال
_بي خاطري پريش_
آسوده خفته اند
به مجازات
وخون بهاي شاخه های شکسته شان
هيچ!
خراش هم بر نميدارند
...
ميترا سالاري
1/1/88
1/1/88
۵ نظر:
سلام میترا جون وبلاگ قشنگی داری برات آرزوی موفقیت دارم. ابی
سلام میترا جون وبلاگت خیلی قشنگ بود برات آرزوی موفقیت میکنم. ابی
ebi_jetrecord@yahoo.com
سلام شعر خوبي بود...
آن شعر بلندتان را در "شعر نو" خواندم و بسيار لذت بردم...همانجا عرض كرده ام
ايماژها و ايده هاي خوبي داريد...
ياعلي
سلام
با احترام لينكتان كردم
"lilac"
سلام
...........
شعر صدايت را به ديوار بكوب
در و دار را به صدا
و عشق ...
فرياد پشت صداست
شاعر !
به مرز بودن و رسيدن ... تويي
بي قرار ببار به آسمان
كه ابر را
از حس تو خدا باران مي كند .
.........................
نگاه خوب و ذهن و انديشه ي بيدارتون زيباست ... شجاع تر دل و به دست ذهنتون بسپارين/
ارسال یک نظر