۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

«سقوط»

تنم،

پر از ردِّ زنجیرِ حضورِ تو،

بال هایم،

پرپرِ چنگی است

که به ریسمانِ رهایی انداختم...

*

پاگیرِ ریسمان های پوسیده ی تکرار

نمی شوم دیگر!

سقوط خواهم کرد؛

تا نهایت پرواز...
میترا- مرداد 89

۱ نظر:

ناشناس گفت...

so nice
ya, i was accepted in yehran university, kish campus
i'll miss you and all of y friends
...