عمری افزودم
به سنگینیِ سینه ریزی
که از اشک های من
به گردن داشتی
به سنگینیِ سینه ریزی
که از اشک های من
به گردن داشتی
با خیال خوش آویختن
به شانه های تو بود،
اگر نفسی می رفت!
اگر عمری می افزودم...
به شانه های تو بود،
اگر نفسی می رفت!
اگر عمری می افزودم...
گلایه ی شاخه هایِ تُردِ تو را
تازه شنیدم!
تو هم می شکنی؟!
تازه شنیدم!
تو هم می شکنی؟!
می کاهم
در تاریکی
که کورسوهای من
همه شب کور شدند
وتو!
فقط بخوان
و بدان
که با خودت بودم!

اردیبهشت 88