سلام ... مرسی که اومدی میترا راستش من رفتم کیش ... دارم پردیس بین المللی کیش دانشگاه تهران، ارشد می خونم... این دل منه که وقتی می آم اینجا می لرزه. بیا بهم سر بزن .. خوشحال می شم ازت یاد بگیرم. دیگه آموزشگاه نمی آم ... چون کیش هستم و تهران نیستم .. دلم تنگ میشه میترا
۵ نظر:
آغوش خاموش!
...
...
این دومین شعر شماست که گویا درک می کنم و می فهممش. بهراد زیاد باهوش نیست.
شعر جدید تراوش نشده است؟
موفق باشيد
از اين شعر كوتاه و زيبا لذت بردم
سلام با غزلی تازه به روزم
ماه ، ماهی ، برکه....در دامان شک ها زندگی کردم
سالها در آرزوی شاپرکها زندگی کردم
چشم تا وا کردم از قلّه به قعر درّه افتادم
کودکی بودم که با کوه مَحَک ها زندگی کردم
رضا کرمی
سلام ...
مرسی که اومدی میترا
راستش من رفتم کیش ...
دارم پردیس بین المللی کیش دانشگاه تهران، ارشد می خونم...
این دل منه که وقتی می آم اینجا می لرزه.
بیا بهم سر بزن .. خوشحال می شم ازت یاد بگیرم.
دیگه آموزشگاه نمی آم ... چون کیش هستم و تهران نیستم ..
دلم تنگ میشه میترا
ارسال یک نظر