۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه
۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه
«خونه تکونی»
۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه
«بازی بُعد»
متن ویرایش شده را برایتان به نمایش می گذارم.
می توانید نسخه ی ابتدایی و نقد شعر را در شعر نو ببینید:

آن سوی پرده های چارخانه ی این پنجره
به نظاره ی بازیِ فصل ها نشسته ام
...
می اندیشم:
چه قدر دوری
وقتی که شروع می شوم
و چه نزدیک
وقتی به پایان می رسی...
نمی دانم!
با کدامین مقیاس
صحت فاصله را می سنجند؟
میترا- آذر 89
۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه
« رِ- نون- گاف»
۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
«گل یا پوچِ حضور با دست های خالی»
۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه
۱۳۸۹ مهر ۲۷, سهشنبه
«چیزی شبیه خاطره»
آن قدر
لابه لای میله های ذهنم
دست و پا زدی...
که گریز تقلاهایت،
عاقبت خراش شد
روی دیوارِ دالانِ حلق!
دوست نداشتم
میان پلک هایم
تبخیر شوی!

بگذار به فال نیک بگیرم
همآغوشیِ چشم هامان را:
اشتیاقی که
به هوسِ تلخِ همخوابگی
نفروختم !
بگذار به تبسم ثانیه هایی
بیندیشم
که غلیظ زیستیم!
میترا س.
مهر89
۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه
۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه
۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه
"تغییرات اساسی"
تصمیم گرفتم اسم وبلاگم رو عوض کنم.
هیچ وقت از اسم "وقتی که ماه دلتنگ خورشید می شود" کاملا راضی نبودم.
این منم این جا:
"وقتی که خورشید به ماهیتش اعتراف می کند!"
۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه
«پیوند»
شونه هات ،
شعله های اشکامو
تاب نمیارن!
آب میشی تو داغی قصه ی من...
نذار تو آغوشت
قندیل ببندم؛
آدم برفی!
باد شو
تا پنجه هام
شعله بکشن لای گیسوهات!
اون وقت آروم
با نوازش...
منو خــــاکــــــســـــتـــــر کن!
میترا- شهریور 89
«سقوط»
تنم،
پر از ردِّ زنجیرِ حضورِ تو،
بال هایم،
پرپرِ چنگی است
که به ریسمانِ رهایی انداختم...
*
پاگیرِ ریسمان های پوسیده ی تکرار
نمی شوم دیگر!
سقوط خواهم کرد؛
تا نهایت پرواز...

میترا- مرداد 89
اشتراک در:
پستها (Atom)